فرازهائي از وصيتنامه شهيد صادق غيبي آر پي جي زن گردان عمار:
ستايش و حمد از آن خدايي است كه دنيا را محل آزمايش بندگان و آخرت را مكان چشاندن و دادن نتايج اعمال قرار داده است . ستايش از آن خدايي است كه حي و قيوم و رحمان و رحيم وغفو و كريم است.
پدر و مادر عزيزم از شما مي خواهم كه پس از شهادتم صبر پيشه كنيد چون اين راهي را كه من انتخاب كردم همان راه يگانه پاسدار كربلا حسين بن علي عليه السلام است كه براي احقاق حق مستضعفين از مستكبرين خون خود و همراهانش را داد .پدر و مادر عزيزم من ميميرم براي جنگ با كفار براي جهاد در راه اسلام و براي ياري كردن نائب امام زمان عجله الله تعالي فرجه الشريف كه چنين مرگي براي من سعادتي است.
خواهران و برادران عزيز خداوند تبارك و تعالي چند امانت بزرگ را به ما سپرده است كه يكي از آنها نظام جمهوري اسلامي است كه با خون هزاران شهيد بر پا شده است.از شما ملت يكپارچه ايران مي خواهم كه دعا و استغفار در درگاه خدا را از ياد نبريد كه دعا دواي تمام بيماري هاست. از شما جوانان مي خواهم كه حضورتان را در جبهه هاي نور عليه ظلمت ثابت نگه داريد و از شما مي خواهم كه در راه امام بيشتر دقت كنيد و سعي كنيد كه عظمت او را بيابيد و خود را تسليم فرمانهاي او بكنيد.
سلام مرا به امام عزيز برسانيد و به او بگوييد كه تا آخرين قطره خونم در سنگر نبرد با دشمن بودم و هرگز ذلت را بر مردن ترجيح ندادم و تا آخرين قطره خوني كه داشتم از اسلامي شدن جهان دفاع كردم و جنگيدم تا به شهادت رسيدم .
از پدر و مادرم مي خواهم كه پاهايم را باز بگذارند و نبندند تا منافقان بفهمند كه من با پاههاي خودم به جبهه راهي شدم و كسي مرا به اجبار به اينجانياورده است. و چشمهنم را باز بگذاريد كه منافقان بفهمند كه من با چمشمان باز و آگاه از تمتام مسائل به جبهه آمدم و به شهادت رسيدم و دستانم را مشت كنيد كه منافقين بدانند كه من با مشتم به دهان آنها مي زنم تاآنها ديگر به مردم ما ظلم و ستم روا نداشته باشند و مردم ما را ناجوانمردانه به شهادت نرسانند.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد.