حضرت زهرا (س)
ان السعید، کل السعید، حق السعید من أحب علیا فی حیاته و بعد موته
همانا سعادتمند(به معنای) کامل و حقیقی کسی است که امام علی(ع) را در دوران زندگی و پس از مرگش دوست داشته باشد.
(مجمع الزوائد علامه هیثمى ، ج 9 ، ص 132
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
امام رضا . . . | 0 | 1316 | hoojre |
حضرت زهرا (س)
ان السعید، کل السعید، حق السعید من أحب علیا فی حیاته و بعد موته
همانا سعادتمند(به معنای) کامل و حقیقی کسی است که امام علی(ع) را در دوران زندگی و پس از مرگش دوست داشته باشد.
(مجمع الزوائد علامه هیثمى ، ج 9 ، ص 132
فرق بین محتوا و صورت : منطق ،تنظیم صورت تفکر می کند و کار به ماده ندارد . و از صورت و چینش کلام سخن به میان می اید
سخنرانی دارای :
1- محتوا:مواد تشکیل دهنده سخنرانی ما سخن میگوییم
درخواست نیاز به همکاری شما با وبلاگ تخصصی تبلیغ
دوست عزیز این وبلاگ متعلق به همه مبلغان وعلاقمندان به تبلیغ معارف اهل بیت علیهم السلام می باشد.
همکاری شما باعث موفقیت روز افزون ما و دست یابی به اهداف بلند ما در زمینه تقویت تبلیغ دینی خواهد بود.
همراهی تان را بی صبرانه چشم انتظاریم.
امام علی (علیه السلام):لا یُعابُ المَرْءُ بِتَاخیرِ حَقِّهِ، اِنّمَا یُعابُ مَنْ اَخَذَ ما لَیسَ لَهُ.
برای انسان عیب نیست كه حقش تاخیر افتد، عیب آن است كه چیزی را بگیرد كه حقش نیست..
It is not shame of a man if his right is postponed, but it is shame if he gives something to which he has no right.
روش خطابه و سخنوری |
مقدمه رابطه انسان با دیگران، اغلب از طریق، « زبان » و « گفتار » انجام میگیرد. كسانی كه از نعمت نطق محرومند، یا با داشتن زبان، از نحوه صحیح ارتباط برقرار ساختن با دیگران ناتوانند،بخش عظیمی از مقاصد خود را نمیتوانند به دیگران برسانند. « بیان » و « خطابه »، یكی از شیوههای تبلیغ و ادای مقصود و رساندن پیام و تربیت دیگران و كار فرهنگی و آموزشی است. كسی كه نتواند آموختهها و اندوختهها و اندیشههای خود را به صورت مطلوب، به دیگران منتقل كند، آن دانسته و اندوخته، بیثمر میماند. كلام، بر دیگران تأثیر میگذارد. اگر این سخنوری، از ویژگیهای فنی و مهارتهای لازم كه در « فن خطابه » مطرح است، برخوردار باشد، تأثیر سخن را چند برابر میكند، هر كس بتواند سخن خویش را به طور مؤثر و نافذ، در دل و جان مخاطبان بیشتری بنشاند، موفقتر است. انسان میتواند هنگام نیاز، لباس، ظرف و وسایل دیگران را عاریه بگیرد، ولی توانِ حرف زدن و مهارتِ سخنوری را نمیتوان از كسی عاریه گرفت. اصمعی گوید: مردی به فرزندانش توصیه كرد: فرزندانم! زبان و گفتار خویش را اصلاح و بسامان كنید؛ زیرا گاهی كه نیاز و حادثهای برای كسی پیش میآید و دوست دارد كه در آن هنگام خود را بیاراید، از این رو از دیگری مركب و جامه او را عاریه میگیرد، ولی هرگز كسی را نمییابد كه زبانش را به او عاریه دهد.[1] در حدیث، از علی ـ علیه السلام ـ نقل است كه: « احسَنُ الْكَلامِ ما زانَهُ حُسْنُ النِّظامِ وَ فَهِمَهُ الخاصُّ و العامُّ »[2] بهترین سخن آن است كه نظام نیكو آن را آراسته باشد و خواص و عامه مردم آن را بفهمند. شناخت این « حسن نظام »، چیزی است كه در علم بلاغت و فن خطابه روشن میگردد. از این رو، آنچه در این بخش از نظر شما میگذرد، نكاتی است كه هم به شیوههای ایراد سخن مربوط میشود، هم به كیفیت تنظیم مطلب و هم تمرینهای عملی و كسب مهارتهای تجربی؛ به علاوه، از آنجا كه معیار فهم و دانش هر كس را از روی سخن و كیفیت بیان او ارزیابی میكنند، سزاوار است كه « آداب سخن گفتنِ » نیك و شایسته را بیاموزیم. به قول سعدی: تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد و این ترجمه كلام علوی ـ علیه السلام ـ است كه: « تَكَلّمُوا تُعرفوا، فَاِنَّ المرءَ مَخبوءٌ تحتَ لِسانِه »[3] مولوی هم به این نكته اشاره میكند: آدمی مخفی است در زیر زبان این زبان، پرده است بر درگاه جان چون كه بادی پرده را در هم كشید سرّ صحن خانه شد بر ما پدید كاندر آن خانه، گهر یا گندم است گنج زر، یا جمله مار و كژدم است یا بر آن گنج است و ماری بر كران زانكه نبود گنجِ زر بی پاسبان ماهیت خطابه سخنوری و خطابه، صرف سخن گفتن در یك جمع نیست، بلكه « برانگیختن » افراد است؛ چه نسبت به انجام یك كار، چه نسبت به بازداشتن از یك عمل. از این رو، در خطابه چنان باید سخن گفت كه مستمعان برانگیخته شوند و دارای انگیزه « عمل » یا « ترك عمل » شوند. به همین دلیل است كه خطابه یك « هنر » است و ویژگیهای خاصّی میطلبد؛ مثلاً باید چنان سخن گفت كه شنوندگان، برای جهاد، انفاق، كار، تحصیل، خدمت گزاری، ایثار و ... بر انگیخته شوند، یا از اموری همچون گناه، تنبلی، ترس و عقب نشینی، دنیا گرایی و حرص، تكبر و خود برتربینی، و ... دست بكشند. این در سایه تأثیرپذیری روحی شنوندگان و تأثیرگذاری نیرومند گوینده در دل و جان شنونده است و « هزار نكته باریكتر ز مو اینجاست». به تعبیر حضرت علی ـ علیه السلام ـ : « رُبَّ كَلامٍ أَنْفَذُ مِنْ سِهامٍ »[4] چه بسیار سختی كه نافذتر و كاریتر از تیرهاست. و طبق یك مثل یوگسلاوی: « حرف خوش، درِ آهنین را باز میكند». بر انگیختنها، یا بر اساس « مهر » و « محبت » است، یا بر پایه « كین » و « نفرت »؛ یعنی یا باید در دل طرف، شادی، عشق، امید و مهربانی آفرید، تا تحریك به عمل شود، یا باید سردی، افسردگی و ناخوشایندی پدید آورد، تا ترك كند. آنچه در این مسأله بر « خطیب » كمك میكند، عبارت است از: ـ عامل درونی شورانگیزی ـ روش تدریجی در برانگیختن مخاطب ـ موقع شناسی زمانی و مكانی ـ نكته سنجی و دقت در ویژگیهای شنوندگان ـ تناسب میزان انگیزش با موضوع ـ طبیعی بودن شورانگیزی، نه تصنعی. ابعاد فن خطابه در سخنرانی، از آنجا كه « مفاهیمی » برای « مردم » در یك جلسه عمومی « بیان » میشود، باید همه علوم و فنونی كه به نحوی قدرت و مهارت سخنران را در این سه زمینه (مفاهیم، مردم، بیان) افزایش میدهد، مورد توجه قرار گیرد. از این رو آشنایی با نكات زیر لازم است: 1. روان شناسی آگاهی از روحیات مردم و كششها و گرایشها و زمینههای « اثرپذیری » و شیوههای « اثرگذاری »، از عوامل موفقیت یك خطیب است. روان شناسی آگاهیهای مفیدی در این زمینه میدهد. 2. معلومات عمومی و اسلامی هر چه دانش عمومی، ذخایر فكر و معلومات سخنران در زمینههای مختلف، به ویژه در زمینه موضوعات مورد خطابه بیشتر باشد، سخنانش از غنا و محتوای بیشتری برخوردار خواهد بود و قدرت « جذب مخاطب » بیشتر خواهد شد و هرچه با معارف گسترده دین آشناتر باشد، میدان سخن برای او بازتر است. سخنران باید به بهترین وجه، توان بهره گیری از آیات و احادیث را داشته باشد. 3. ادبیات از آنجا كه در سخنرانی، استفاده از كلمه و كلام و جمله بندی لازم است، سخنران هر چه بر ادبیات تسلط بیشتری داشته باشد، سخنان او صحیحتر و استفاده از تعبیرات، بی غلطتر خواهد بود.آگاهی از اشعار، ضرب المثلها، تمثیلات و ... نیز در همین مقوله است. 4. تاریخ چاشنی سخن، حكایات است. سخنران باید هر چه بیشتر از تاریخ (تاریخ اسلام، ایران، جهان، زندگی نامه صحابه پیامبر و ائمه و علما و دانشمندان و عارفان و مشاهیر جهان و بزرگان علم و صنعت و ...) آگاه باشد تا بتواند با استفاده به جا از آنها، تأثیر سخن خویش را افزون كند. 5. معانی و بیان در این علم، فصاحت و بلاغت كه عهدهدار شیوههای درستی سخن و رسایی كلام است، مطرح میگردد. آگاهی از علوم بلاغی و شیوههای سخن آرایی و زیباییهای گفتاری، خطابه سخنران را زیبایی و تأثیر بیشتری میبخشد. 6. شناخت زمان نیازهای موجود در هر عصر و شرایطی، نوعی سخن میطلبد. خطیب موفق كسی است كه با درك بهتر نیازهای جامعه و مردم، سخنانی مفید و جهت دهنده و مرتبط با زمینههای موجود، ایراد كند و پا به پای زمان حركت داشته باشد. 7. منبع شناسی از مهمترین نیازهای سخنران آن است كه با كتب گوناگون در زمینههای مختلف آشنا باشد و بداند برای تهیه مواد سخنرانی به چه منابعی مراجعه كند. البته پر مطالعه بودن ناطق، به طور طبیعی او را كتاب شناس بار میآورد، ولی دانستنِ منابع خاصّ هر موضوع، برای ناطق بسیار مهم است.[5] عناصر خطابه در سخنرانی، دو مورد مهم باید مورد توجه قرار گیرد: الف. شكل و فرم ظاهری خطابه ب. محتوا و درونمایه سخن در هر یك از دو محور فوق نیز، عواملی باید به كار گرفته شود تا سخنرانی را مؤثر سازد. آنچه در یك خطابه مورد نظر است عبارت است از: 1. اقناع و باوراندن مسأله به مخاطب 2. جلب توجه شنوندگان به سخن 3. تأثیرگذاری كلام اما اسكلت و مجموعه یك خطابه تشكیل میشود از: 1. مقدمه و بیان موضوع 2. پرداختن به موضوع اصلی 3. آوردن حكایات و تمثیلهای مناسب 4. تنظیم شایسته و ترتیب مناسب مباحث 5. نتیجه گیری و پایان سخن اما « مقدمه »: بجز برخی سخنرانان و سخنرانیها كه نیازی به « مقدمه » نیست، اغلب باید سخنران مطالبی را به عنوان مدخل كلام بیاورد، تا شنوندگان هم به موضوع، هم به سخنران و هم به اهمیت بحث، توجه پیدا كنند. مقدمه، از نظر تناسب با گوینده، موضوع، جلسه، و مخاطبان باید تنظیم شود. آنچه خوب است در مقدمه رعایت شود: 1. متناسب با مقتضای حال و موقعیت جلسه باشد 2. طبیعی و دور از تصنع باشد 3. طولانی نباشدكه ملال آور شود (علی ـ علیه السلام ـ : آفهُ الكلامَ الإطاله)[6] 4. مرتبط به بحث باشد (رعایت براعت استهلال) 5. وعدههای غیر عملی و لافهای گزاف نباشد. 6. آرام، سنگین و با وقار شروع شود 7. در مقدمه، از خودستایی یا اظهار ناتوانی و عجز، پرهیز شود. تنظیم مقدمه كه پنجرهای به روی مباحث اصلی است، خوب است پس از تكمیل مواد اصلی سخن باشد، تا بهتر بتوان مطالب مرتبط به اصل موضوع را در مقدمه بیان كرد. تنظیم محتوا: آفت و اشكال برخی سخنرانیها، « كم محتوایی » است برخی « نامرتب بودن». پس، ناطق باید هم به محتوای غنی و سودمند و نكات جالب و سازنده و نو توجه كند، هم شیوه عرضه و قالب بیان و تدوین مطالب را به صورت به هم پیوسته و مرتبط و منسجم رعایت كند. سخن، باید دارای نكات برجسته باشد، شروع خوب و خاتمه مناسب داشته باشد، از مطالب تكراری یا تكرار مطالب پرهیز شود، هر مطلب در جای خود باشد و نظم منطقی بر مجموعه سخن حاكم باشد. با یك تشبیه، میتوان خطابه خوب و بد را اینگونه مثل ترتیب اعداد، بیان كرد: صحبت خوب: ‘ مثل ترتیبِ 6،5،4،3،2،1 (مرتب) صحبت بد: ‘ مثل ترتیبِ 6،5،3،4،1،2 (بی ترتیب) صحبت بدتر: ‘ مثل 6،1،2،3،1،2 (بی ترتیب و با تكرار)[7] سخنرانی هم مثل بنایی و خیاطی. [1] . قال رجل لبنیه: یا بَنیَّ ! اَصلحوا السنتكم فانَّ الرّجل تنوبُهُ النائبهُ یُحبّ اَن یتجمّل فیها فیستعیرُ مِن اخیهِ دابّتَه و ثوبَه، و لا یَجدُ مَن یُعیره لسانَه. مصنفات شیخ مفید، ج 2، ص 91. [2] . غرر الحكم. [3] . نهج البلاغه، فیض الاسلام، حكمت 384. [4] . غرر الحكم. [5] . به بحثِ « كتاب شناسی » در همین مجموعه مراجعه كنید. در زمینه موضوع شناسی و محورهای مباحث، برای آشنایان به عربی كتاب « زاد المبلّغین » محسن محمد عطوی و « مفتاح الخطابه و الوعظ » محمد احمد العدوی و « معجم الموضوعات » مناسب است. [6] . غرر الحكم. [7] . از كتاب « فن سخن گفتن »، دكتر مظلومی، ص 14. |
در شماره پیشین بخش اول از گفت و گوی نمادین با امیرمؤمنان حضرت علی (علیه السلام) در خصوص روش سخنوری را از نظر گذراندید اینک بخش دوم از این گفت و گو را می خوانید. 22ـ یا امیرالمؤمنین! گاهی بعضی از منبری ها و سخنران ها سخنان خود را بسیار طول می دهند؛ به گونه ای که آدم خیلی خسته می گردد و هِی از این پا به آن پا می شود و دلش می خواهد هر چه زودتر مجلس تمام گردد و از آن مجلس بیرون رود و راحت شود. آیا اینان کار درستی می کنند؟ و آیا همین طول دادنِ سخنرانی هایشان باعث نمی شود که مردم نسبت به منبر و منبری و سخنرانی و سخنران دلزده گردند؟ از آفت هایی که دچار برخی از سخنران ها و سخنرانی ها شده، همین آفت است. نمی دانم مگر این ها نشنیده اند که من گفته ام:
«آفة الکلام الإطالة»آفت سخن گفتن، طول دادن آن است. (995) 23. یا علی! گاهی اوقات، برخی از شنوندگانِ فضول و با شیطنت، در هنگام سخنرانی مَتَلک یا تیکه ای به سخنران می پرانند و یا گاهی به اصطلاح معروف، «پارازیت» می اندازند. سخنران در برخورد با این گونه شنوندگان چه کار باید بکند؟ گاهی در برابر این گونه شنوندگان باید دانست:
«ربّ کلام جوابه السکوت»چه بسا سخنی که پاسخ آن، چیزی جز سکوت نیست. (495) 24. اماما! گاهی در سخنرانی حرف اشتباهی می زنیم و یا خطایی را مرتکب می شویم و در همان موقع و در همان سخنرانی یا در شب و یا شب های بعد از آن و در جلسه یا جلسات بعدی، متوجه اشتباه و خطای خود می گردیم. در این گونه موارد می خواستم بدانم که آیا در برابر شنوندگانِ خود باید به خطا و اشتباهِمان اقرار و اعتراف کنیم و آن را ذکر نماییم و یا به طور کلی بگوییم که مثلاً دیشب خطا و اشتباهی را در سخنانمان داشته ایم و به جزئیات آن اشاره نکنیم و فقط از آنان عذرخواهی نماییم؟ باید توجه داشت که یکی از نکات در این گونه موارد این است:
«ربّ جرم أغنی عن الإعتذار عنه الإقرار»چه بسا خطا و اشتباهی که اقرار و اعتراف کردن به آن، شخص را از عذر خواهی در برابر آن بی نیاز می کند. (147) 25. علی جان! آیا در همه جا باید به طور یکسان سخن بگوییم و یا بسته به جاها و افراد و زمان های گوناگون باید به صورت های گوناگون سخنرانی کنیم که حتی از حالت یکنواختی و غیر متنوع نیز خارج شود؟ بله! درست است، چون:
«لکلّ مقام مقال»برای هر جای خاصی سخن خاصی وجود دارد. (952) 26. یا مولا! چنانچه بخواهیم در سخنرانی هایمان مردم را موعظه کنیم و به آنان پند و اندرزی دهیم، بهترین پند و موعظه چیست؟ یکی از بهترین پندها این است:
«أنفع المواعظ ما ردع»سودمندترین پندها و موعظه ها آن است که دیگران را از گناه باز دارد. (414) 27. سؤال کوتاهی داشتم آقا جان! در سخن گفتن با مردم و سخنرانی کردن برای آنان، چگونه حرف بزنیم و رفتار بکنیم تا مخاطبان و شنوندگانمان با ما خوش بیان و خوش برخورد باشند؟ سؤال خوبی است و راهش هم این است؛ هر چند راه های دیگری نیز وجود دارد:
«أجملوا فی الخطاب تسمعوا جمیل الجواب»با دیگران زیبا سخن بگویید تا پاسخ زیبا هم از آنان بشنوید. (294) 28. پیشتر و بیشتر آموختیم که چه سخنی را بگوییم. مولا جان! حالا اگر امکان دارد برای ما بفرمایید که چه سخنی نگوییم؟ یکی از سخنانی که باید گفته نشود، این است:
«... لا تقل ما یکسبک وزرا أو ینفرّ عنک حرّا»سخنی را نگو که گناهی را برای تو به بار آورد و یا انسان آزاده ای را از تو براند. (945) 29. یا امیر مؤمنان! می دانیم که عادت ها بر دو نوعند: یکی عادت های خوب و دیگری عادت های بد. به نظر من، از عادت های بد در هنگام سخنرانی این است که سخنران با تسبیح خود بازی کند، یا عمامه اش را بالا و پایین ببرد، یا با انگشتانش عینک خود را جا به جا نماید، یا مرتب انگشتش را به سوی مخاطبان خود نشانه رود، یا با انگشتر و دکمه لباس خویش بازی کند و یا چیزهای دیگری مانند آن. اینک شما از عادت های خوب سخنور برای ما بفرمایید. یکی از عادت های خوب برای سخنور این است:
«عوّد لسانک لین الکلام...»زبان خویش را به نرم گویی عادت دهید. (792) 30. مولای ما! اگر ممکن است یکی از علت های استقبال مردم از سخنرانان موفق را برای ما بیان بفرمایید تا آن را در سخنرانی هایمان به کار گیریم و ان شاءالله ما هم سخنران موفقی شویم و باشیم؟ چون خیلی از ما دوست داریم که به اصطلاح، تعداد «پامنبری»هایمان فراوان باشند و جای سوزن انداختن در مجلس نباشد. یکی از راه های استقبال مردم از سخنرانی ها و افزایش تعداد آنان در سخنرانی ها، توجه به این نکته مهم و کوتاه و ساده است:
«من عذب لسانه کثر إخوانه»هر کس شیرین سخن باشد، برادران (و دوستان) او فراوان شوند. (1028) 31. یا مولا! تعدادی از خطیبان گاهی لاف می آیند و لاف زنی و خالی بندی جزء عادتشان شده است. آیا این کار برای آنان نتیجه ای هم در برخواهد داشت؟ نه:
«رب صلف أورث تلفا»چه بسا لاف زنی که جز از دست دادن چیزها، چیزی به دست نمی آورد. (608) 32. سؤال کوتاهی از حضرت داشتم و آن سؤال این است که مخاطبان و شنوندگان ما چرا گاهی خسته و آزرده می شوند؟ از علت های مهم آن، پر گویی است:
«کثرة الکلام تملّ السّمع»پرگویی باعث می شود که گوش از نظرِ شنیدن خسته و آزرده گردد. (995) 33. تعدادی از سخنوران، با تردید و دو دلی سخن می گویند و محکم و استوار و با قاطعیت، سخنرانی نمی کنند؛ البته نظرم این نیست که متکبرانه و جاه طلبانه و بزرگ بینانه سخن بگویند، بلکه می خواهم بگویم که اینان از روی اعتقاد قلبی و برهان عقلی و با استحکام سخنرانی نمی نمایند. مولا جان! این کارِ درستی است؟ این گونه سخنوران اشتباه می کنند و باید بدانند:
«أحسن القول السداد»بهترین سخن، آن است که محکم و استوار باشد. (480) 34. یا مولا! تعدادی از منبری ها و سخنران ها گاهی عصبانی می شوند و تعصب بی جا به خرج می دهند و حرف های نادرستی می زنند و گویی می خواهند به سوی مستمعان خود تیر شلیک کنند، آیا این گونه شلیک کردن، کار پسندیده ای است؟ فرزندم! بهترین شلیک تیر این است:
«أصوب الرّمی القول المصیب»بهترین تیری که به سوی هدف شلیک می شود، سخن درست است. (438) 35. مولا! با کمال تأسف باید به محضرتان عرض کنم که گاهی برخی از منبری ها و سخنوران، در مجالس و جلسات سخنرانی هایشان از هر کسی تعریف و تمجید می کنند؛ به ویژه در مجالس ختم و فاتحه دیده می شود، شخصی که از دنیا رفته است، نه فقط آدم خوب و نیکو کاری نبوده، بلکه آدم بد و نکوهیده ای هم بوده است. و بعضی از سخنران ها، آن چنان از این مرحوم یا مرحومه تعریف و تمجید می نمایند که مگو و مپرس. اگر می شود اینان را نصیحتی بفرمایید تا از این کارها کمتر بکنند؛ هر چند تعریف و تمجید کردن از کسی در حد طبیعی و عادی اشکالی ندارد. یکی از بهترین نصیحت های من به آنان این است:
«أعظم اللّؤم حمد المذموم»بزرگترین فرومایگی برای آدمی این است که از شخص بد و نکوهیده تعریف و تمجید کند. (385) 36. گاهی اوقات برخی از سخنوران، حد و مرز خویش را رعایت نمی کنند و از موضوعات و مسائلی سخن می گویند که در حدِ قد و قواره آنان نیست و به اصطلاح معروف، این سخنان از دهانشان بزرگ تر است ؛ مثلاً نه درس عرفان خوانده اند و نه به مسائل عرفانی عمل کرده اند، اما مرتب دم ازعرفان و مسائل عرفانی می زنند و خود را عارف جلوه می دهند؛ یا اهل سیر و سلوک و کرامات و مکاشفات نیستند، ولی از سیر و سلوک و کرامات و مکاشفات سخن می گویند، و خویش را سالک نشان می دهند. می خواستم از حضرت بپرسم که نظر مبارکشان در این زمینه چیست؟ شفاف و صریح به شما بگویم:
«لا عقل لمن یتجاوز حدّه و قدره»کسی که پایش را از حد و منزلت خویش فراتر می گذارد، عقل ندارد. (198) 37. مولا جان! می گویند که یکی از شرایط مهم سخنوری «بلاغت» است. می خواستم از شما بپرسم که نشانه «بلاغت» چیست؟ بلاغت نشانه های مختلفی دارد که یکی از آن نشانه ها را برای شما می گویم:
«أیة البلاغة قلب عقول و لسان قائل»نشانه بلاغت و رسایی، داشتن دلی سرشار از خِرَد ورزی و زبانی سرشار از گویایی است. (1026) 38. ای علی! ما نمی دانیم چند دقیقه و یا حتی چند ساعت باید سخنرانی کنیم. برخی ها می گویند که فقط 20 دقیقه سخنرانی کنید و اگر قدرت خنداندن و با نشاط نگه داشتن مردم را نیز دارید، تا 30 دقیقه هم می توانید سخنرانی نمایید. برخی دیگر می گویند که بین 40 تا 50 دقیقه سخنرانی کردن، خوب و مناسب است. عده ای هم می گویند که کمتر از 90 دقیقه صحبت کردن فایده ای ندارد و بحث ها ناقص و ناتمام می ماند. مولا! آیا ملاک و معیار خاصی در این زمینه وجود دارد که ما به آن عمل کنیم؟ از معیارها در کمیت و مقدار سخنرانی این است که بدانیم:
«خیر الکلام ما لا یملّ و لا یقلّ»بهترین سخن، آن است که نه خسته کننده و آزار دهنده، و نه اندک و مختصر باشد. (995) ادامه دارد |
خلاصه مطالب ارائه شده استاد ماندگاري در جلسه گروه هاي مهارتي تخصصي تبليغ - گروه 1/2
1) نظام منبر مطلوب:
5 بخش دارد:
الف- مقدمه ! با رعايت 4 تناسب: زمان- مكان- موضوع- مخاطب
* چند دقيقه اول منبر حرف اول و آخر را مي زند.
* مبلغ بايد اجتهاد تبليغي بلد باشد.
ب- متن متنوع ! مراعات 10 فاكتور مهم :
1- ريز موضوعات
2- آيات موضوعي
3- روايات موضوعي
4- ادعيه
5- تمثيلات
6- اشعار
7- قصه و داستان
8- ارائه آمار ! مثلاً در بحث اسراف- ثواب جماعت- صلوات و...
9- كلمات بزرگان
10- فهرست منابع موضوعي- سي دي- سايت- مجله- كتاب
معرفي چند كتاب:
الف- فروغ بي پايان
ب - خورشيد بي غروب و فرهنگ آفتاب - عبدالمجيد معاديخواه
ج - فهرست موضوعي قرآن- دكتر محمود راميان
د - التفسير المعين
ه - مباني تعليم و تربيت در قرآن و روايات - رضا فرهاديان
ج- ايجاد انگيزه در مخاطب: پيوند به يك نياز- پيوند به يك مشكل
د- بخش ارائه راه كار عملي ! دو نوع ظرف :
1- عتيقه گي (قيمتي) ! استفاده كمتر ! مثل امام
2- دم دستي (ملامين) ! استفاده بيشتر ! مثل ديگران
ه- گريز مناسب ! با رعايت 4 تناسب:
1- موضوع
2- زمان
3- مكان
4- مخاطب
2) مبلغ ! بايد سوز، سواد و سليقه داشته باشد.
3) بهترين هنر در خطابه:
الف- گزينش خوب
ب- چينش خوب
ج- پردازش خوب
4) براي روضه خواني :
الف- بهترين روش استفاده از قسمت هايي از دعاي توسل
ب- عادت به خواندن زبان حال
ج- خواندن امن يجيب ...
5) منبر:
الف- طرح مي خواهد ! مهندسي منبر ! طرح يعني نقشه ذهني براي اجراي بهتر منبر
ب- يا خطابه اي است و يا محاوره اي
6) ثمرات دسته بندي:
1- مخاطب را مرعوب مي كند. (ميخكوب)
2- حسن زيباگرايي را ارضاء مي كند.
3- باعث دوام و ماندگاري پيام مي شود.
4- قابليت بيان براي پيدا مي كند.
5- به تبيين و تحليل بحث كمك مي كند.
6- در فيش نويسي حداقل را مي آورد. (خوب گوش مي كند)
7- اگر اين دسته بندي با جملات موزون باشد خيلي بهتر است.
8- دسته بندي مستند روايي دارد.
9- باعث ايجاد انگيزه مستمر مي شود.
10- خلاقيت در بحث مي آورد.
7) براي موفقيت در امر تعليم و تعلم و تحقيق رعايت 5 نكته مهم ضروري است:
1- پيش مطالعه
2- تمركز در كلاس
3- مطالعه مستمر پشت سر هم
4- مباحثه
5- خلاصه برداري
8) در بحث منبر سه مطلب مهم:
1- منبر سازي ! ساختن عنوان خوي ! براي ايجاد انگيزه ! زيبا جلوه دادن
2- مواد سازي (محتوي= حرف خوب زدن)
3- سبك خوي (قالب= خوب حرف زدن)
9) رمز موفقيت:
1- كوشش ! توفيق
2- كوشش ! تلاش
تعداد صفحات : 51
پودر گیاهی ماریانا تنگ کننده واژن
----------------------